فرایند تأمین مالی در استارتآپها
به طور خلاصه، اولین مرحله از تأمین سرمایه مورد نیاز یک استارتآپ، مرحله کشت ایده است که با توجه به بنیه ضعیف استارتآپ در این مرحله، این تأمین سرمایه ایده، آن را قادر خواهد ساخت تا به رشد خود ادامه دهد. عمدتاً منابع مورد نیاز در این مرحله، توسط بنیانگذاران و یا اطرافیان (فاز خودگردانی که تأمین هزینهها بر مبنای سرمایه شخصی، کمکهای خانوادگی، قرض از دوستان و خرده درآمدهای ناچیز خواهد بود) و در برخی موارد از سوی فرشتگان کسبوکار تأمین میشود. البته اخیراً استفاده از روش سرمایهگذاری جمعی نیز بهعنوان یکی از راههای تأمین مالی در دوره اولیه، مورد توجه کارآفرینان قرار گرفته است. سرمایه جذبشده در این مرحله، برای آن است که استارتآپ ۶ ماه دوام بیاورد تا بتواند فرضیات ایده خود را اعتبارسنجی نموده و با چرخش ایده اولیه و تغییر آن به ایده اصلی، به مدل نهایی کسبوکار نزدیک شود. باید دقت نمود که استارتآپها در توسعه برنامههای تجاری خود، نمیتوانند بر جذب سرمایه از منابع وامدهنده، نظیر بانکها تکیه نمایند، چراکه داراییهای مشهود قابل توجهی در اختیار نداشته و علاوه بر نداشتن اعتبار کافی، با توجه به فعالیت در حوزه فناوریهای نوظهور، از ریسک بالایی نیز برخوردارند.
با اصلاح و توسعه ایده و بلوغ نسبی استارتآپ، فرآیند توسعه فناوری شتاب بیشتری خواهد گرفت و با توجه به هزینههای قابل توجه، نیاز به بهرهگیری از یک سازوکار مدون برای جذب سرمایه خواهد بود. صندوقهای سرمایهگذاری مخاطرهپذیر، به عنوان مجموعههای تخصصی تأمین مالی استارتآپها، میتوانند در این مرحله از دوره عمر استارتآپها ایفای نقش نمایند. ذکر این نکته خالی از لطف نیست که صندوقهای سرمایهگذاری مخاطرهپذیر، علاوه بر تأمین سرمایههای لازم، میتوانند منابعی ارزشمند برای مشاورههای مدیریتی، مالی، بازاریابی و ... محسوب شوند که اهمیت این موارد، در برخی موارد از جذب سرمایه نیز بالاتر است.
در نهایت، استارتآپ به مراحل نهایی رشد خود رسیده و برای ایجاد بالاترین ارزش افزوده، وارد مرحله عرضه به بورس، ادغام با شرکتهای بزرگ، یا فروش تجاری میشود. اغلب داستانهای موفقیت استارتآپها و معروفیت آنها، مرتبط با این مرحله است.
روشهای تأمین مالی در استارتآپها
مطابق با آنچه پیشتر ارائه شد، با توجه به اهمیت فراوان تأمین سرمایه مورد نیاز برای مراحل مختلف یک استارتآپ، از رشد ایده تا توسعه کار، نیاز است تا با روشهای مختلف تأمین مالی آشنا شد. در همین راستا، در این بخش روشهای عمده مورد استفاده برای تأمین مالی استارتآپها، از جمله روش خودگردانی، روش «3F»، فرشتگان کسبوکار، شتابدهندهها، سرمایهگذاران مخاطرهپذیر، بانکها و سرمایهگذاران جمعی، به طور خلاصه معرفی خواهند شد.
1- خودگردانی یا خودکفایانه: این روش، به استفاده از امکانات به بهترین نحو ممکن اشاره دارد. برای مثال، استفاده از دفتر اجارهای کوچکتر، اجاره یک اتاق از یک دفتر کار با هدف کاهش هزینهها و امکان تبادل ایده با دیگر تیمهای کاری مستقر. جالب است بدانید که برخی از غولهای فناوری حال حاضر، کار خود را از پارکینگ شخصی آغاز نمودهاند که از مهمترین آنها، میتوان به اپل، مایکروسافت، گوگل و آمازون اشاره نمود. باید توجه داشت که این روش، بیشتر از آنکه به تأمین مالی بیاندیشد، متمرکز بر صرفهجویی در هزینهها و کاهش آنها در بدو راهاندازی استارتآپ است.
2- تأمین مالی «3F»: «3F» مخفف سه کلمه «Family»، «Friends» و «Fools» است و دوستان، خانواده و اطرافیان را به عنوان یک منبع تأمین سرمایه، در دورههای ابتدایی راهاندازی استارتآپ معرفی مینماید. خانواده و دوستان نزدیک، از این جهت که اعتماد کافی به فرد داشته و بدون نیاز به ضمانت و یا طرح کسبوکار پیچیده، حاضر به کمک مالی هستند، میتوانند نقشی مهم در جذب سرمایههای اولیه داشته باشند. نکته کلیدی در این است که در ابتدای امر، فقط یک ایده وجود دارد و نه از پتنتهای ارزشمند و نمونههای اولیه محصول خبری است و نه حتی خود فرد اطمینان کافی از موفقیت ایده خود دارد. پس تنها کسانی که ممکن است ریسک این کار را به جان بخرند و بر روی ایده شما سرمایهگذاری نمایند، خانواده و اطرافیان هستند. سومین منبع تأمین مالی استارتآپها، افرادی هستند که از ریسکپذیری بسیار بالا و بعضاً نامعقول برخوردار بوده و حاضرند بر روی ایده شما بدون بررسیهای عمیق، مبالغی را سرمایهگذاری کنند.
3- فرشتگان کسبوکار «Business Angels»: این اصطلاح، برای نخستین بار به سرمایهگذاران در نمایشهای «Broadway» اطلاق میشد و منظور از آن، سرمایهگذاران و کارآفرینان ثروتمندی هستند که بخشی از ثروت خود را بر روی ایدههای نوآورانه سرمایهگذاری مینمایند. فرشتگان کسبوکار برخلاف اعتقاد عموم، ممکن است میلیونرهای سرشناس نباشند و افرادی حرفهای در حوزههای مختلف را شامل شوند. فرشتگان کسبوکار در مراحل اولیه راهاندازی یک استارتآپ، سرمایهگذاری مینمایند و بدون دخالت در مدیریت آن، در ازای بخشی از سهام مالکیت شرکت، به تأمین مالی آن میپردازند. تفاوت عمده فرشتگان کسبوکار با سرمایهگذاران ریسکپذیر «3F»، ریسکپذیری معقول و مبتنی بر آگاهی آنها است که با توجه به سابقه درخشان تجاری و تجارب حرفهای خود در حوزه کارآفرینی، میتوانند رشد استارتآپها را تسریع نموده و احتمال شکست آنها را کاهش دهند. از مثالهای موفق در این زمینه، میتوان به گوگل، فیسبوک و «Whats App» اشاره نمود.
4- شتابدهندهها «Accelerator»: یک شتاب دهنده استارتآپی، مجموعهای متشکل از متخصصین حوزه کارآفرینی همراه با منابع مالی است که پس از ارزیابی ایدههای مختلف و انتخاب ایدههای دارای پتانسیل تجاریسازی، اقدام به حمایت و پشتیبانی از آنها مینماید. آنها در ازای سرمایهگذاری اولیه خود بر روی یک شرکت نوپا، درصدی از مالکیت آن را در اختیار گرفته و در مقابل، طیف وسیعی از آموزشها، اعم از مدیریتی، مالی، بازاریابی و ... را به صاحبان ایده ارائه مینمایند. شتابدهنده «Y Combinator»، اولین شرکت شتابدهنده است که در سال ۲۰۰۵ میلادی فعالیت خود را آغاز نموده و متقاضیان را در دو دوره زمانی سه ماهه در هر سال پذیرش مینماید. عملکرد نسبتاً متفاوت این شرکت در مقایسه با مراکز رشد سنتی که به صورت مستمر خدمات خود را به کاربران ارائه میدادند، موجب شد تا این ساختار جدید، تحت نام «شتابدهنده استارتآپی»، به عنوان یک مفهوم جدید در اکوسیستم نوآوری پای به عرصه وجود بگذارد. امروزه شتابدهندهها در بازههای کوتاهمدت 3 تا 6 ماهه، اقدام به پذیرش و حمایت از صاحبان ایده مینمایند تا علاوه بر دسترسی به آموزشهای ضروری برای موفقیت در تجاریسازی ایده، ارزیابی واقعبینانهای از آن به دست آورند. در صورت پتانسیلهای توسعه محصول، امکان ارتباط با سرمایهگذاران مهیا خواهد شد که میتواند فرآیند تجاریسازی را در مراحل آتی پیش برد.
5- سرمایهگذاران مخاطره پذیر «Venture Capital»: صندوقهای سرمایهگذاری مخاطرهپذیر، در مقایسه با فرشتگان کسبوکار تا حدی از ریسکپذیری کمتری برخوردار هستند؛ با این حال، دو مشخصه بسیار کلیدی موجب میشود که به عنوان یکی از مهمترین روشهای تأمین مالی استارتآپها نام گیرند. اول اینکه منابع در اختیار «VC»ها در مقایسه با فرشتگان کسبوکار بسیار بیشتر بوده و در نتیجه مبالغ بیشتری را بر روی طرحهای فناورانه سرمایهگذاری خواهند کرد. علاوه بر این، سرمایهگذاران مخاطرهپذیر در ازای سرمایهگذاری قابل توجه خود، عنان مدیریتی استارتآپ را نیز در دست گرفته و مجموعهای از خدمات مالی، حسابداری، منابع انسانی، بازاریابی و فروش را در اختیار بنیانگذاران خواهند گذاشت. با توجه به نرخ 90 درصدی شکست شرکتهای استارتآپی، پشتیبانی مدیریتی از آنها، میتواند از میزان سرمایه جذب شده نیز مهمتر باشد.
6- بانکها: همانگونه که در سطور پیشین ذکر شد، در ادبیات کارآفرینی چندان توصیهای به تأمین سرمایه استارتآپها از طریق بانکها نمیشود. بانکها در سود و زیان پروژه توسعه ایده شریک نشده و در ازای وام پرداختی، وثیقههای سنگین اخذ خواهند کرد.
7- سرمایهگذاریهای جمعی «Crowdfunding»: سرمایهگذاری جمعی، به معنای جمعآوری مقادیر کم سرمایه از تعداد زیادی از افراد با هدف تأمین مالی یک کسبوکار پرمخاطره است. این روش که به تازگی مورد توجه استارتآپها و شرکتهای فناور برای جذب سرمایه و تأمین مالی پروژههای توسعه فناوری قرار گرفته است، راهی آسان برای ارتباط میان سرمایهگذاران و کارآفرینان از طریق شبکههای اجتماعی و وبسایتهای سرمایهگذاری جمعی است. مزیت دیگر این روش، در این است که مشارکت در پروژههای نوآورانه و دستیابی به حاشیه سود چند برابری، منحصر به سرمایهگذاران بزرگ نیست و هر فردی با مبالغ محدود نیز میتواند در این امر دخیل شود.
منبع:
http://nanomatch.ir/article/970414/