سه توصیه مهم برای شراکت و سرمایه‌گذاری در استارتاپ ها و کسب‌و‌کارهای کوچک

۴۰۴ بازديد

۱. مفاهیم سرمایه گذاری را یاد بگیرید:

به زودی برای اینکه کسب و کارتان را سرپا نگه دارید و برنامه هایتان را اجرایی کنید به سرمایه نیاز خواهید داشت. پس بهتر است مفاهیم رایج در سرمایه گذاری را یاد بگیرید. مفاهیمی مانند پورتفولیو، سهامدار عمده، سهامدار جزء، هیات مدیره، مدیر عامل، سرمایه درگردش، شرکت سهامی خاص، شرکت سهامی عام و …

البته تنها دانستن معنی این مفاهیم کافی است تا در ارتباط با سرمایه گذاران، دچار اشتباهاتی که متاسفانه اخبارش از گوشه و کنار می رسد نشوید. چرا که در اول کار، همه خوشحال و گرمِ انرژی سرمایه جذب شده هستند و ممکن است خیلی چیزهای ریز، بی توجه، رها شوند. همین نکات ریز، در آینده گریبان کارآفرین را خواهد گرفت.

یک مثال:

برای مثال، فرض کنید یک صندوق سرمایه گذاری، با خرید ۵ درصد سهام یک شرکت، مبلغ ۱۰ میلیون تومان سرمایه گذاری می کند. این مبلغ، ارزش سهام آن شرکت را به ۵۰ میلیون تومان می رساند. حال این شرکت به مبلغ ۲۵ میلیون تومان (نصف ارزشش) فروخته می شود. و با این حال، صندوق سرمایه گذاری، سود می کند! چطور چنین چیزی ممکن خواهد بود؟ درحالیکه می بایست آن سرمایه گذار، ۵% از ۲۵ میلیون تومان یعنی ۲.۵ میلیون تومان، دریافت کند.

نکته اش اینجاست که در بند کوچکی در قرار داد سرمایه گذاری، ذکر شده است که پس از فروش شرکت (Exit)، این سرمایه گذار است که ابتدا کل سرمایه اش را به همراه مبلغی به عنوان تضمین بازگشت سرمایه، از حساب بر می دارد و سپس نوبت به کارآفرین می رسد. در نتیجه، مبلغ ناچیزی عاید کارآفرین خواهد شد.

باید بسیار دقت کنید که مواردی که نوشته می شود، چه مفهومی دارند و در آینده چه استفاده ای از آنها ممکن است بشود. چراکه، سرمایه گذار، ممکن است بخواهد حتی به قیمت ورشکستگی تان، شما را درس عبرتی برای دیگران کند.

یک راه حل:

اگر فکر می کنید در حال حاضر، توان و زمان لازم برای جذب سرمایه را ندارید، بهترین کار این است که از مشتریانتان برای تامین سرمایه استفاده کنید. جریان نقدینگی، بسیار در این زمینه کمک خواهد کرد. وقتی، مشتری شما، به شما آنقدر اعتماد کند که حاضر باشد، پیش از تحویل محصول، هزینه اش را بپردازد، آنگاه می توان با این پول، خیلی کارها را انجام داد و سفارشات بعدی را هم آماده کرد.

۲. به همه سهم بدهید:

برای اینکه بهترین کارایی را از اعضای تیمتان بگیرید، به آن ها سهام بدهید. با توجه به اینکه در ابتدای کار، درآمد چندانی ندارید، وقتی فرد جدیدی را به تیم اضافه می کنید، برای او دو گزینه مطرح کنید، یا یک حقوق مشخص و یا یک حقوق کمی کمتر اما در عوض، بخشی از سهام شرکت تازه تاسیس تان.

هم بهترین و اثرگذارترین تسهیلگران، منتورها و مربی‌های اکوسیستم استارتاپی ایران را بشناسید

کسی که سهام را انتخاب می کند، می توان گفت، به آینده کسب و کار شما امیدوارتر است و برای اینکه در آینده وقتی شرکت فروخته شده (استراتژی خروج) بتواند از سود بالایی برخوردار شود به شدت در کنار شما کار خواهد کرد. اوست که مدل رشد استارتاپ ها را درک کرده است.

برای مثال می توانید به کسی که مسوول فروش است وعده دهید که در ازای فروش هر x عدد از محصول، در طول y روز، شما z درصد از سهام شرکت را به نام او خواهید کرد. در نتیجه هم او انگیزه و احساس تعلق پیدا خواهد کرد. اگر پس از y روز، نتوانست به اندازه لازم، بفروشد آنگاه شما این امکان را خواهید داشت که با خریدن سهامش، فرد دیگری را جایگزین کنید.

خلاصه اینکه هر کسی که در تیم شما هست، بهتر است سهام داشته باشد و هر کسی هم که سهام دارد باید با برنامه ها و اهداف بلند مدت بنیانگذاران و سرمایه گذاران کسب و کار، هماهنگ و همدل باشند.

انگیزه مردم صرفا پول دار شدن نیست:

همه ما، دوست داریم ثروتمند باشیم. اما تصویر ما از ثروتمند بودن، صرفا داشتن حسابی پر از پول نیست بلکه تصاویر و خیال کارهایی است که می خواهیم با آن پول انجام دهیم. در نتیجه اگر می خواهید اعضای تیم تان را به دریافت سهام در عوض حقوق کمتر ترغیب کنید، بکوشید تصاویر ذهنی شان را برای آینده ای روشن با بدست آوردن پول زیاد و قدرت، و در نتیجه انجام رویاها و کارهای دلخواه شان، تقویت کنید.

لازم نیست اعضای جدید تیم بدانند شرکت شما چند سهم دارد. تنها چیزی که مهم است، تعداد سهمی است که آن ها دارند. مثلا شما می توانید تعداد سهام شرکتتان را اعداد بالایی در نظر بگیرید، مثلا ۱ میلیون سهم. و وقتی به یکی از کارکنان تازه وارد، ۱۰.۰۰۰ سهم بدهید (که می شود ۱ درصد)، چیزی که همکار جدید شما دوست دارد بشنود، ۱۰۰۰۰ سهم است تا ۱ درصد سهام!

این عدد، به او انگیزه ی بی همتایی برای تلاش بیشتر خواهد داد.

۳. همیشه بیشتر از آنچه فکر می کنید، به سرمایه نیاز خواهید داشت:

کار دشواری است. بخصوص در دوران رکود اقتصادی کشور، اما ناممکن نیست. زمان و انرژی زیادی می خواهد تا بتوانید سرمایه گذاران را پیدا کنید، ایده تان را با آن ها درمیان بگذارید و آنان را به سرمایه گذاری در کسب و کارتان علاقه مند کنید. در نتیجه اگر شخص یا شرکتی به سرمایه گذاری در کسب و کارتان علاقه نشان می دهد، تلاش کنید بیشتر از آنچه فکر می کنید نیاز خواهید داشت، سرمایه درخواست کنید تا مجبور نشوید پس از چند ماه دوباره این روند دشوار جلب سرمایه گذار را از نو انجام دهید.

و وقتی هم آن سرمایه ی [لعنتی!!!] را بدست آوردید، با آن مانند آخرین و تنها پولی که در اختیار دارید برخورد کنید تا بهترین استفاده را ببرید.

چند روز مانده تا ورشکستگی

با بررسی دخل و خرجتان، می توانید سرعت خرج شدن (Burn rate) پول هایتان را حساب کنید. یکی از مهمترین چیزها، جریان نقدینگی (Cash flow) است که باید بر روی آن تمرکز داشته باشید و تا جایی که می توانید آن را مثبت نگه دارید. یعنی درآمدتان از مخارجتان بیشتر بماند. وقتی به سمت منفی شدن نزدیکی شد، شاید لازم باشد کارهای دیگر – مثلا به صورت فریلنس – انجام دهید (که خیلی از ما، این کار را کرده ایم) تا مقداری پول به دست آورید.

این پاراگراف را می توان اینگونه خلاصه کرد: هر چه بیشتر، تا می توانید، زمان ورشکستگی را عقب بیاندازید.

منبع:
https://www.khoshfekri.com/funding/%d8%b3%d9%87-%d8%aa%d9%88%d8%b5%db%8c%d9%87-%d9%85%d9%87%d9%85-%d8%a8%d8%b1%d8%a7%db%8c-%d8%b4%d8%b1%d8%a7%da%a9%d8%aa-%d9%88-%d8%b3%d8%b1%d9%85%d8%a7%db%8c%d9%87%e2%80%8c%da%af%d8%b0%d8%a7%d8%b1/

۰ ۰
تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در فارسی بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.